مدتهاست گوگل بیش از یک موتور جستجو شده است. یک برند برای بخاطر سپردن، یک سمبل برای در نظر گرفتن، یک نمونه برای دنبال کردن، یک سیستم مجازی با ساختار فوق العاده، مفهومی از یک فرهنگ شرکتی، و البته به دلیلی به این شکل میماند.
علیرغم تمام تغییرات مثبت جهانی که گوگل همچنان به ارمغان میآورد، بعضی از شما ممکن است متوجه شده باشید، شرکتهای زیادی تمام تلاش خود را میکنند تا شبیه به گوگل باشند. قبل از اینکه بخواهید مدل عملکرد گوگل را در شرکت خود پیاده کنید یا وارد شرکتی شوید که سیاستهای مشابه را دارد، بهتر است تمام حواشی و نواقصی که ممکن است در این مسیر سراغ شما بیاید، بدانید.
نقص شماره ۱: شرکت = خانواده
از یک لحاظ ایدهی خوبی بنظر میرسد – اینکه فضایی را در شرکت ایجاد کنید که از همه نظر شبیه به خانواده باشد. اما آیا نمیدانیم اکثر اوقات ایده هایی که بنظر عالی میآیند، نتیجه معکوس میدهند؟
مفهوم یک شرکت دموکراتیک که در آن کارفرما هوای کارمندان خود را دارد، قبل از گوگل نیز وجود داشته است. اما گوگل آن را با ساختار افقی و القای حس برابری به سطح بالایی رسانده است. اگرچه این دو عامل، بسیار جذاب هستند مخصوصا در مقایسه با سازمان هایی با ساختار مجازی، اما خیلی سخت است جلوی احساس عدم صمیمیتمان را بگیریم. نیازی نیست زیاد در القای مفهموم “ما خانوادهی شما هستیم” تلاش کنیم – راههای فراوان دیگری برای جلب وفاداری کارکنان وجود دارد.
نقص شماره ۲: توهم آزادی
وقتی میفهمید که برای ۵ دقیقه تاخیر در رسیدن به سر کارتان سرزنش نمیشوید، یا به شما بگویند میتوانید ۲۰ درصد از زمان کاریتان را روی پروژه های شخصی صرف کنید – باعث خواهد شد آهی از سر رضایت بکشید. اما، بخش خطرناکش این است که گاهی چیزهایی شبیه به آزادی فقط یک توهم از آزادی است.
بهتر است محدودیتهایی را برای کارمندان بگذارید تا اینکه بخواهید آنها را با چنان حجمی از وظایف مشغول کنید تا مجبور باشند چند ساعت هم در منزل کار کنند و در نتیجه به آنها برای عدم تنبیه تاخیر ۵ دقیقه ای فخر بفروشید. البته، فرض اینکه بتوانید پروژه شخصیتان را در ساعات کاری توسعه دهید، به همان اندازه خیالی است که فکر کنید واقعا سر کارتان آزادی دارید.
نقص شماره ۳: “من چقدر گوگلیام” های مصنوعی
ترکیب دوستی، اشتیاق و هیجان در محل کار چیزیست که هر کارمندی دوست دارد آن را تجربه کند. فضای کاری راحت برای موفقیت شرکت اهمیت زیادی دارد، اما برای ایجاد چنین فضایی باید روی علتها تمرکز کنید و نه معلولها.
اگر بتوانید کارمندان خود را همیشه پر شور نگه دارید، خیلی عالیست، اما اجبار به همیشه خوب بودن منجر به ایجاد فضایی مملو از خندههای مصنوعی خواهد شد.
خصوصیتهای مثبت زیادی در شیوههای گوگل وجود دارد که هر کسی میتواند در شرکت خود آنها را اعمال کند (یا از کار در شرکتی مشابه لذت ببرد). در هر صورت، اگر کسی مفهوم ” گوگلی بودن” را زیادی ایدهآل بداند و با چشمهای بسته از آن تبعیت کند، ممکن است نتیجه مورد نظر را نداشته باشد.
مطالب سایت واقعا محتوای خوب و جدید هستند
بسیار ممنون
ممنون
بسیار عالی . سپاس
مرسی